تظاهراتبروکسل به دعوت #علیرضاآخوندی ۲۳ ماه مارس تعداد شرکت کنندگان حداکثر ۳۰۰ نفر

آقای آخوندی قبلا به شما گفته بودم که در کنار #رضاپهلوی ایستادن ، بهای سنگینی برای پیشبرد انقلاب دارد، به شما گفته بودم که زحمت بکشید و تاریخ ایران را بخوانید تا بفهمید مردم چرا در سال ۵۷ انقلاب کردند و شاه از ایران فرار کرد! بخوانید تا جنایات ساواک و دیکتاتوری پهلوی را بیشتر بشناسید! متاسفانه گوش شنوائی نبود! در تجمع بروکسل که شما دعوت کننده بودید بیانیه ای از طرف گروهی خودساخته به نام «اتحادیه مبارزان استان‌ها» خوانده شد كه ادعا می‌کرد این گروه داخل ایران است! در بند ۱۰ آمده بود که ما سازمان مجاهدین را به رسمیت نمی شناسیم و از کشورهای اروپائی هم می‌خواهیم که این سازمان را به رسمیت نشناسند! این بود اتحادی که از آن سخن می گفتید! باعث تاسف است که فریب خوردید، باعث تأسف است که در تظاهراتی که خودتان دعوت کننده هستید اجازه دهید ابن چنین از جانب مردم دروغ بگویند! در ضمن کسانی که میخواهند دارائی های مردم را بگیرند چه کسانی هستند؟ این تظاهرات نشان داد که هواداران #رضاپهلوی چند نفر هستند! اقرار کنید که دلیل اینکه مردم نیامدند این بود که در تظاهرات قبلی چماقداران او نشان دادند که فاشیسم پهلوی هیچ مخالفی را قبول ندارد!
روز دوشنبه ۲۰ مارس ، هواداران #محاهدین در بروکسل تظاهرات داشتند و هزاران نفر شرکت کردند، تا دیر نشده به خود آئید! این یک تذکر دوستانه است


صنعت ساخت «آلترناتیو» مجازی

صنعت ساخت «آلترناتیو» مجازی!

این روزها صنعت ساخت «آلترناتیو» در فضای مجازی و صنعت مونتاژ در بازار سیاست از طریق شبیه‌سازی رونق گرفته است. این روند حکایت از پایان دوران رژیم دارد. اما سؤال این است که چگونه می‌خواهند این رژیم را سرنگون کنند؟

در همین راستا می‌بینیم پسر شاه مقبور، طی چند روز گذشته از این کشور به آن کشور سفر می‌کند و بهمراه خود عده‌یی از اصلاح‌طلبان قلابی را که در واقع ریزشی‌های رژیم خامنه‌ای و وزارت بدنام اطلاعات هستند، با خود همراه کرده است. هر چند که در این کشورها استقبالی از او نمی‌شود. جالب این‌که وی به‌جای زیر تیغ بردن خامنه‌ای و سپاه و نیروهای امنیتی رژیم، علیه مقاومت‌کنندگان و مبارزان واقعی و آن‌هایی که از ابتدای سر کار آمدن خمینی و خامنه‌ای با آنها در حال جنگ‌اند و رژیم را به دوران تاریک سرنگونی رساندند، صحبت می‌کند. وی همان اتهامات وزارت اطلاعات را علیه آنها ترویج می‌کند و در واقع همان کارت خامنه‌ای را علیه مخالفینش بازی می‌کند. از طرف دیگر او ادعای رهبری مردم ایران را می‌کند و خواهان انتقال حاکمیت به خود می‌شود.

هر کس به تاریخ مبارزات مردم ایران آگاهی داشته باشد، از صحبت‌های این به‌اصطلاح «شاهزاده» که با واقعیتها و شرایط و وضعیت فعلی ایران همخوانی ندارد خنده‌اش می‌گیرد و چنین صحبت‌هایی را طنز تلقی می‌کند؛ چرا که هر کس یا هر جریانی که مدعی جایگزینی می‌شود، ادعایش مستلزم حداقل‌های مشروعیت و عمل دموکراتیک و فعالیت خالصانه و حداقل‌های فداکاری برای مردم خود است.

با این توصیف، پسر شاه چگونه می‌تواند چنین ادعایی یعنی جایگزینی رژیم آخوندی را بکند در حالی که در بیوگرافی او طی سالیان حاکمیت این رژیم منحوس، حتی یک مرگ بر خامنه‌ای و یا مرگ بر استبداد شنیده و خوانده نشده است. او طی سالیان هیچ فعالیتی علیه استبداد دینی حاکم نداشته و حداکثر خواست و فراخوان او نه سرنگونی این رژیم بلکه حفظ بخشی از سپاه و نیروی بسیج بوده است. او می‌گوید، حفظ امنیت بعداً به دست همین نیروهای بسیج و نیروهای امنیتی است. او از هشت سال تنور جنگ خمینی که یک میلیون کشته و چند برابر آن زخمی و هزار میلیارد دلار خسارت به کشور وارد آورده دفاع می‌کند و آن را جنگ میهنی می‌نامد.

آیا کسی که چنین نظرات و ایده‌هایی دارد می‌تواند در نظر مردم به‌پا خواسته ایران که هر لحظه با این رژیم ضدبشر در جنگ و نبرد هستند، جایگزین مناسبی برای رژیم خامنه‌ای باشد؟

آیا بچه شاه می‌خواهد جای چلبی را پر کند و با ادعاهای سخیف و اسناد جعلی، به‌زعم خود، آمریکا و کشورهای اروپایی را قانع کند که به رژیم ملاها حمله نظامی کنند، آن را سرنگون کرده و او را با تانک یا هواپیمای آمریکایی به تهران ببرند و جایگزین ملاها کنند؟ اگر این‌گونه فکر می‌کند، پیداست که نمی‌داند آن دوران دیگر گذشته و با توجه به تجربه عراق و افغانستان، دیگر آمریکا و اروپا حاضر نمی‌شوند چنین کاری را آن هم در کشوری مانند ایران با آن وسعت جغرافیایی و موقعیت ژئوپلیتیکی انجام دهند. کسانی که این کار را کردند بعداً اعلام نمودند که اشتباه کرده، کشوری را بر اساس اطلاعات دروغ ویران کرده و آتش جنگی را در آن برافروختند که تا همین الآن راه چاره‌ای برایش نمی‌یابند.

از این‌ها گذشته، پرسش این است که او مشروعیت جایگزینی خودش را از کجا به‌دست آورده است؟ او که در سال۵۷ هنوز بچه بود و حکومت پدرش محمدرضا با مبارزات سازمانهای انقلابی مثل مجاهدین خلق و فدائیان خلق و سپس با قیام مردمی سال۱۳۵۷ و با نثار خونهای بسیار، به زباله‌دان تاریخ انداخته شد. با این حال او چطور می‌تواند چنین ادعایی کند؟

رضا پهلوی بدون محکوم کردن سیستم سرکوب و قتل و کشتار آزادیخواهان و اقلیت‌های قومی در زمان پدرش و پدر بزرگش، می‌خواهد بگوید مردم ایران اشتباه کرده آن سیستم را سرنگون کردند. او با توهین به حافظهٔ تاریخی مردم ایران می‌خواهد به‌زعم خودش وانمود کند که الآن مردم ایران می‌خواهند از او در تهران استقبال کنند تا همان بساط را دوباره پهن کند و دوباره راه و رسم کشتار آزادیخواهان را از سر بگیرد، آن هم در عصر آگاهی خلق‌ها و آزادیخواهی جوانان دلیر ایران قرن بیست و یکم.

در واقع این تلاش‌های بچهٔ شاه چیزی جز روی میز گذاشتن دو گزینه برای مردم ایران نیست؛ یا با این رژیم بسازید و این همه جرم و جنایت را بپذیرید و تلاش نکنید که آن را سرنگون کنید یا اگر سرنگون کنید، رژیم پهلوی جدید سر کار می‌آید که بر جامعه با آتش و فولاد حکومت خواهد کرد! نتیجهٔ این گزینه‌ها در یک‌کلام سکوت و بی‌عملی جامعه و فروکش کردن قیام و و شعله‌های آتش علیه رژیم سفاک آخوندی است. آیا این به‌سود خامنه‌ای و رژیمش نیست؟ آیا این آن چیزی نیست که رژیم آخوندی مروج و اشاعه‌دهندهٔ آن توسط مبلغان و امام جمعه‌های خود در به‌اصطلاح نمازهای هفتگی جمعه است تا جامعه را به پاسیویسم و قهقرا بکشاند و جوانان را سرخورده از قیام و تلاش برای تغییر و سرنگونی کند؟

آری، وقتی می‌گوییم بچهٔ شاه کارت رژیم ملاها را بازی می‌کند، به این معنی است. لذا به شاهزاده تازه به دوران رسیده باید گفت بهتر است از بازی مسخره آلترناتیو دست بردارد تا بتواند بعداً در ایرانی آزاد حداقل در کشور خودش به‌عنوان یک شهروند زندگی کند والا او هم جزو مبلغین نظام ولایت فقیه و ادامه‌دهندگان آن خواهد شد و در جرم و جنایت این رژیم شریک خواهد بود. آن‌موقع مردم ایران او را هم‌چون رژیم حاکم نخواهند بخشید.

اطلاعیە کمیتە مرکزی کومەلە در رد منشور رضا پهلوی و هوادارانش و سوء استفادە‌ی ناروا از نام “کومەلە

اطلاعیه و بیانیه های حزبی
سخن روز
اطلاعیە کمیتە مرکزی کومەلە در رد منشور رضا پهلوی و هوادارانش و سوء استفادە‌ی ناروا از نام “کومەلە”
مارس 12, 2023

روز جمعە ١٠ مارس ٢٠٢٣ بیانیە‌ی کم مایه‌ای که نشان دهنده توافقات سوداگرانه و نان به قرض دادنِ فرصت طلبانه‌ی امضاءکنندگانِ آن به همدیگر است، تحت عنوان “منشور همبستگی …. ” در ١٧ بند توسط رضا پهلوی فرزند دیکتاتور سابق ایران و پنج تن از همفکرانش انتشار یافت.

تا آنجا که به محتوای واقعی این منشور بر می گردد، کوچکترین همسویی با جهت گیری انقلاب رهائی بخش “زن ، زندگی ،آزادی” ندارد. این توافقنامه خواست و مطالبات مردم تحت ستم، کارگران، زنان، جوانان، ملت های تحت ستم و از جملە مردم ستمدیدە‌ی کردستان را نمایندگی نمی کند. این “منشور” با “ادغام سپاه پاسداران در ارتش که فریبکارانه تحت عنوان «انحلال سپاه پاسداران» نام برده می شود، یکی از ستون های اصلی استبداد و سرکوب، یعنی ارتش را محفوظ و از هم اکنون آنرا بعنوان حامی و حافظ نظام مورد نظر منشورنویسان پاس می دارد. وظیفه چنین ارتشی بنا به مُفاد همین توافقنامه نه دفاع از مرزها در مقابل تجاوز خارجی، بلکه حفظ یکپارچگی سرزمین ایران که تعریف شده، است.

تردیدی نیست کە “منشور” رضا پهلوی و یارانش اساساً برای کسب مقبولیت در نزد قدرتهای بزرگ تدوین شده است. امضاءکنندگان این منشور هدف مشترک خود را وارد شدن در معاملاتِ پشت پرده برای شکل دادن به بدیل جایگزین جمهوری اسلامی قرار داده اند، هدفی که از آن به عنوان «رایزنی با دولتهای دموکراتیک» نام می برند. بە این ترتیب آنها عملاً تلاش می کنند مردم را در انتظار و چشم براە رایزنی های خود قرار دهند و آنها از تداوم جنبش در مسیری کە می پیماید بازدارند. اما همه شواهد حاکی از آن است که امضاءکنندگان با منشورشان آب در هاون می کوبند. آنها نە توسط قدرت های امپریالیستی، محلی از اعراب خواهند داشت و نە مردم مبارز و سرنگونی طلب انقلاب «ژینا» اهمیتی برای آنها قائل خواهند شد.

اما نکتە حائز اهمیت در رابطە با این منشور و جمع شش نفرە، استفادە ناروا از نام “کومەلە” توسط آقای عبداللە مهتدی است. آقای مهتدی کە در کمپ جریان راست و پروغربِ اپوزسیونِ جمهوری اسلامی جایگاهی برای خود و توهماتش یافتە است، جریان خوشنام ، معتبر، چپ و سوسیالیست کومەلە در جنبش انقلابی کردستان و ایران را دستمایە معاملەگری و زدوبند با جریان راست و ناسیونالیست عظمت طلب اپوزسیون جمهوری اسلامی قرار داده است. نباید اجازه داد تاریخ ۵۳ ساله حیات سیاسیِ سرشار از مبارزە و فداکاری هزاران انسان جانباختە و هزاران رزمندە در قید حیات در حاکمیت دو استبداد سلطنتی و اسلامی همراه با میلیونها مردم ستمکش و رنجدیدە کردستان اینگونه مورد بهره برداری نامسئولانه قرار گیرد.

کمیتە مرکزی کومەلە ضمن رد اصولی منشور اعلام شده، اعلام می کند که امضای آقای عبدالله مهتدی بە عنوان دبیر کل حزبی کە با نام کومەلە فعالیت میکند در پای این منشور، هیچگونە ربطی بە کومەلە و سیاست های شناختە شدە آن کە بیش از ٢٣ سال است از تاریخ و سنت های انقلابی و افتخار آفرین آن عدول کردە است،ندارد.

کمیتە مرکزی کومەلە _سازمان کردستان حزب کمونیست ایران

شنبە ٢٠ اسفند ١٤٠١

١١ مارس ٢٠٢٣

تعطیلی ایران اینترنشنال، مغضوب افکام یا قربانی توافق عربستان و ایران؟

دیده ها، شنیده ها و نوشته ها:

عبدالستار دوشوکی
امروز (جمعه) رسانه های جمهوری اسلامی با هلهله فراوان خبر توافق نهایی ایران و عربستان برای احیای روابط دو جانبه را بعنوان نشان دهنده تغییراتی بزرگ در مناسبات منطقه و رویدادهای جهانی با طبل و شیپور اعلام کرده اند. سوال اجتناب ناپذیر این است؟ چه چیزهایی برای برپایی این عید بزرگ دو ام القرای جهان اسلام سنی و شیعه قربانی شده اند؟ توافقات پشت پرده چیست؟ چرا قبل از اعلام این “توافق قرن” تلویزیون ایران اینترنشنال در لندن به بهانه حملات تروریستی تعطیل شد؟ حملاتی که برای جلوگیری از آن دولت انگلیس که حامی عربستان و به نوعی حامی رژیم جمهوری اسلامی نیز است برای حفاظت از آن تانک و توپ مستقر کرد. گویی که توریست ها قرار بود با نفربر زره‌پوش و خودروهای زرهی جنگی به ساختمان تلویزیون ایران اینترنشنال حمله کنند.

از سوی دیگر خانم رعنا رحیم پور مجری بی بی سی فارسی در توییتی تحت عنوان “خبر فوری” نوشته بود: “آفکام٬ نهاد نظارت بر رسانه‌ها در بریتانیا به من خبر داد که ایران اینترنشنال دو هفته قبل از انتقال به آمریکا و دو هفته پس از شکایت من از گزارش سراسر دروغش، خودش مجوز پخش در بریتانیا را پس داده بود. احتمالا وکلایشان٬ مثل وکلای من٬ می دانستند خطر محکومیت و ابطال مجوز جدیست”. به باور نگارنده این خبر فوری رعنا رحیم پور را نیز باید جدی گرفت. سوال: آیا انتقال تلویزیون ایران اینترنشنال از انگلیس به آمریکا به دلیل لغو مجوز (بر اساس گفته آفکام) بوده؟ یا خطر حمله قریب الوقوع حمله خودروهای زرهی جنگی تروریست های جمهوری اسلامی به ساختمان آن؟

به خودم می گویم ای دل غافل ! چه خبر داری که در پشت پرده این دام فریب و فسون چه می گذرد. همه حواسمان به تانک و توپ های دولت فخیمه انگلیس در مقابل ساختمان تلویزیون ایران اینترنشنال در لندن بود و نمی دانستیم که در پس پرده بین ایران و عربستان به میانجیگری چین چه می گذرد؟ اکنون سیستم تلویزیون کابلی انگلستان را در خانه چک کردم. تلویزیون ایران اینترنشنال همانند تلویزیون انگلیسی زبان رژیم (پرس تی وی) و تلویزیون انگلیسی زبان روسیه () حذف شده است. در نتیجه سخن خانم رعنا رحیم پور درست است که خود تلویزیون ایران اینترنشنال مجوز پخش خودش در بریتانیا را به دلیل خطر محکومیت و ابطال مجوز پس گرفته است. یعنی اولین بار است که بنده می بینیم یک تلویزیون ظاهرا از ترس مرگ خودکشی کرده است.

در این که رسانه های سعودی, از جمله تلویزیون های تکفیری, بعنوان یک اهرم فشار برای مذاکره و تمکین مورد استفاده قرار می گیرند, هیچ گونه شک و تردیدی در کار نیست. بنده در طی سالها در این مورد مقالات فراوان نوشته و مصاحبه ها کرده ام. اگرچه بقول حافظ نه تنها پیر مُغان از روشنگری و انتقاد نگارنده ملول شد, بلکه برخی از هموطنان “داغ تر از آش” بر بنده کمان ملامت کشیدند و از ره اشتیاق و شوق مندی بی حد فحاشی نمودند. اما امروز که “ماه” ء حقیقت از پشت ابر بیرون آمده است چه سخنی دارند؟ دریغا که ما ملت ایران یکبار فریب خوردیم و عکس خمینی را در ماه دیدیم ـ آن هم در پشت ابر شریعت اسلام. زیرا می خواستیم ببینیم. زیرا هوشیار نبودیم. آیا بعد بیش از ٤٤ سال عاقل تر و بالغ تر شده ایم؟ آیا شده ایم واقعا؟ اما بنده معتقدم در عصر فریبکاری همگانی، گفتن حقیقت حرکتی اخلاقی و ملی است. بگذارید صادقانه و عامیانه بگویم, برای من بلوچ ء سُنی مذهب ایرانی که با رفتارهای شبکه های تکفیری مورد حمایت کشورهای عربی آشنا است, مخالفت با شیوه های “یک کلاغ چهل کلاغی” تلویزیون ایران اینترنشنال از منظر پرنسیب و دورنمای استراتژیک و راهبرد منافع ملی بوده است که امروز حقیقت و حقانیت آن ثابت شده است.

کلام آخر:
حدود ۵۵ سال پیش که به تنها مدرسه چابهار (دورافتاده ترین شهر ایران) نزدیکی خونونم رفتم, در دبستان یاد گرفتم که باید دو دو تا را جمع کرد تا “چهار” شود. چی می گفت, من نمی دانستم. اما امروز بعد از ۵۵ باید متوجه شد و درک کرد که معنی این “معادله” یا “جمله” چیست. یا وگرنه اگر ما ایرانیان آن را درک می کردیم بعد از بیش از سه هزار سال تاریخ در ته جدول آمارهای و رده بندی های سازمان ملل و بقیه شاخص های بین المللی نمی بودیم. ملک‌الشعرا بهار می گفت:

جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم / با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست / از ماست که بر ماست
ده سال به یک مدرسه گفتیم و شنفتیم / تا روز نخفتیم
وامروز بدیدیم که آن جمله معماست / از ماست که بر ماست
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن